نتایج جستجو برای عبارت :

ویژگی رفتاری آدم‌ های زرنگ

قرار بود با چند نفر یه شرکت خدمات کشاورزی بزنیم
الان مدیرعاملمون زرنگ بازی در میاره میگه چوون من پارتی دارم برای گرفتن مجوز 30 درصد در آمد شرکت رو بمن بدین و منم قبول نکردم.
اعصابم خیلی خورده
قرار بود با هم برابر و برادر باشیم
تنها دلخوشیم اینه که بنیامینم برمیگرده و من تا دو سه سال دیگه از این مملکت میرم
از بس از رفیق ضربه خوردم از یه آدم غریبه هیچ ناراحتی ندارم تنها ناراحتیم اینه که زمان رو سر یه سری آدم عوضی هدر دادم.
موقع صدقه دادن زرنگ باشید!
✅آیت الله مجتبی تهرانی:
❄️اگر می‌خواهی صدقه بدهی،همین طوری صدقه نده؛ زرنگ باش، حواست جمع باشد.
صدقه را از طـرف امـام رضـــا بــرای سـلامتی امام زمـان بـده!
این جوریبرای دو معصوم است؛دو معصومی که خدا آنها را دوست دارد،ممکن نیست خداوند این صدقه تو را رد کندتوهم اینجا حق واسطه‌گری‌ات را می‌گیری.
تو واسطه‌ای و همین حق واسطه‌گری‌ است که اجازه می‌دهد تو به مراحل خاص برسی.
❤️امام صادق (علیه السلام) :
✳️صدقه دادن

#تلنگر
زرنگ باشید
اگر میخواهید صدقه بدهید
 همین طوری صدقه ندهید
 صدقه را از طرف امام رضا(ع) 
و برای سلامتی آقا امام زمان(عج)بده.
برای دومعصوم بده،
 دو معصوم که خداوند متعال
 دوستشان دارد.
پس زرنگ‌ باشید..
ممکن نیست خداوند این صدقه را ردکند..
تو هم اینجا حق واسطه گری‌ات را 
میگیرید.
آیت‌الله ‌آقا‌ مجتبی‌تهرانی
1- به موقع در کلاستان حاضر شوید.
همیشه آن تایم باشید. سروقت در کلاستان حاضر شوید. دیرآمدن دلیل خوبی برای تشخیص بی نظمی و تنبلی شما در کلاس است. در ضمن دیر رسیدن در کلاس باعث بهم خوردن تمرکز معلم و کلاس می شود.
 
2- سعی کنید کمتر غیبت داشته باشید.
اگر می خواهید شاگرد زرنگ کلاس باشید بهتر است همیشه در کلاس درس حاضر بوده و از نکاتی که معلم در هنگام درس می گویید غافل نباشید. غیبت زیاد شما را از درس و دانش آموزان دیگر عقب انداخته و ...
ادامه مطلب
کار خدا رو ببین!

داری رانندگی می کنی، یهو می بینی لاین کناری خلوت شده

سریع راهنما می زنی و خوشحال وارد اون لاین میشی.

اما انگار دنیا باهات سرِ لج داره...

الان لاین قبلی خلوت شده و لاینی که واردش شدی شلوغ تره

این اتفاق وقتی که میخوای زمان سفرت رو هم انتخاب کنی اتفاق میوفته

یه وقتی رو انتخاب می کنی که به نظرت میاد همه اون ساعت رو انتخاب نمی کنند اما وقتی وارد جاده میشی می بینی از قضا اونها هم همین ساعت رو انتخاب کردند...

چرا؟؟

خب اونها هم مثل تو
پسر به دختر گفت: متن زیبایی است، تا من بروم آبی به صورتم بزنم تو آن را بخوان. 
در آن متن نوشته شده بود: خانم زرنگ! از این به بعد با هیچ پسری دوست نشو، اگر هم شدی، پیشنهاد رفتن به رستوران را قبول نکن! 
حالا این دفعه پول ناهار را حساب کن تا دفعه دیگر هوس دوستی با پسران و غذای مجانی نکنی! با این حال غذای خوشمزه ای بود. مرسی!
بیخود نیست من این دانش آموز رو خیلی دوست دارم...امید یکی از دانش آموزهای به شدت آقا و درس خون و مؤدب ِ کلاس.ولی خیلی استرسیِ.چهارشنبه هفته قبل فقط 2دانش آموز زرنگ کلاسم عالی بودن و امید جزئشون نبود.چهرش وقتی بهم نگاه میکرد دیوونم میکرد، پر از حرف بود پر از ببخشید، پر از جبران میکنم پر از شرمندم.منم واسه اینکه عدالت داشته باشم نتونستم فرقی بین اون و بقیه بذارم ،هرچند دلم میخواست.قرار شد جلسه بعد همون 2 دانش آموز زرنگ،درس بپرسن و نمره بدن.یعنی صا
در سفر های گروهی لذت بیشتری وجود دارد، جمع دوستانه است و کلی سوژه برای شاد بودن وجود دارد. اما همین سفر های دوستانه هم گاهی با کدورت تمام می شوند و در آخر دلخوری به وجود می آید اما چرا؟
در اینجا چند مورد را که باعث می شود دلخوری در پایان سفر وجود داشته باشد را مرور میکنیم.
وقت نشناسی و خوش قول نبودن یکی از عمده ترین اتفاقات است که باعث کدورت می شود. وقتی همه جمع اند و یکی دو نفر خیلی دیرتر سر قرار حاظر می شوند می تواند به راحتی ایجاد کدورت کند.
شف
خدایا درد تویی 
درمان تویی 
خدایا دوست دارم همه اتفاق های خوب دنیا برای همه بیفته 
خدایا همه آدما رو به خودشون متکی کن 
خدایا مواظب من باش...معبود من...بعد از سال ها وجودت رو حس کردم..
خدایا منو زرنگ کن...بهم قدرت بده و تمرکز تا بتونم کارام رو انجام بدم 
خدایا من و بنیامین رو زود بهم برسون ک فاصله ای پیش نیاد ...
خدایا اگر فاصله ست بینمون ناشکر نیستم خدا، دلامون همیشه بغل هم باشه 
اوسکریم عاشقتم...
از لحاظ روحی خوبم، همیشه زمستونا تپل و زرنگ میشم....
یاد گرفتم نترسم و رو به جلو برم و این خیلی برام خوبه 
یاد گرفتم قرار نیست زندگی من مث بقیه پیش بره و همیشه نتوان مث عرف جامعه پیش رفت ...یاد گرفتم راهی رو بسازم به جای اینکه توقع داشته باشم راهی برام ساخته بشه..و یاد گرفتم منتظر دست های خودم باشم نه هیچ اعجازی....
خدایا کمکم کن بتونم همینطور پیییش برم
انگاری حس مالکیت داشتم قبلا بهش! شبکه مجازی رو سروتـه میکردم یهو به عکسش برخوردم !چشماش رو عمل کرده بود خیلی بهتر از قبل شده بود ! اون موقع ها شاگـرد زرنگ مدرسه بود ، اون باعث شد خیلیـا رشد کننـ... ! اصلا باورم نمیشه حتی نمیدونم دیگه میشناستَم اصلا یا نه ؟ وای که چقـدر این چنـد خط نوشته حـالمو خوب کرد ! همینقـدر سبک م که خوابَ م میاد ! بعد از فک کنم ۲۰ساعت بیدار بودن ! نمیدونستم پیدا کردنت اینقـدر منو خالیم کنه !
انگاری حس مولکیت داشتم قبلا بهش! شبکه مجازی رو سروتـه میکردم یهو به لکسش برخوردم !چشماش رو عمل کرده بود خیلی بهتر از قبل شده بود ! اون موقع ها شاگـرد زرنگ مدرسه بود ، اون باعث شد خیلیـا رشد کننـ... ! اصلا باورم نمیشه حتی نمیدونم دیگه میشناستَم اصلا یا نه ؟ وای که چقـدر این چنـد خط نوشته حـالمو خوب کرد ! همینقـدر سبک م که خوابَ م میاد ! بعد از فک کنم ۲۰ساعت بیدار بودن ! نمیدونستم پیدا کردنت اینقـدر منو خالیم کنه !
شنبه17/2/98
اولین بار که سینه خیز رفتی و ما ذوق زده شدیم دیگه نرفتی  و همش دست و پاهات رو مثل حالت پرواز بالا میگرفتی ،تا امروز که به عقب سینه خیز رفتی و با کمک دستات خیلی بلند میشی انگاری میخوای گوگله کنی و روح مارو شادتر کنی،کلا تو دختر زرنگ و باهوشی هستی وقتی ده روزت بود و من تلاش میکردم شیرمو بخوری ولی تو با پاهات محکم میزی به پای من و خودتو عقب میکشیدی دقتی به عمه سمیرا گفتم گفت این کار بچه بزرگاست نه نوزاد
خدایا شکرت
کتاب اصیل آباد نویسنده: محمدرضا سرشار انتشارات: سوره مهر
کتاب اصیل آباد : اگر زرنگ نباشی زرق وبرق دنیا روح وروانت را می رباید…
کتاب اصیل آبادنویسنده: محمدرضا سرشارانتشارات: سوره مهر
خلاصه:ورود یک غریبه به روستا، آن‌ هم با اسبابی که تا به حال بزرگترهای ده هم آن را ندیده‌اند، آن‌قدر جذاب هست که بچه‌های روستا بخواهند برای یک بار هم که شده، پای آن بنشینند و زیبایی‌هایی که فقط در خیال می‌توانستند تصورش کنند، از دریچه‌ی شهر فرنگ تماشا کنند.غ
دختره با دوست پسرش و مادرش اومده دفتر که از دوست پسر قبلی شکایت کند .
هفته دیگه هم نامزدی با دوست پسر جدید بود 
یک نسخه وسیع از روانپزشک معروف شهر هم برای حال بد خودش داشت و راستش دختره ته خیلی چیزها بود 
فکر کردم چطوری می تونه اینقدر زرنگ باشه .یا شاید چقدر بلده ..یا شاید چطوری این قدر خوشبخت و دوست داشتنی است که طرف با علم به تمام اتفاقات عجیب گذشته می خواهد باهاش ازدواج کند . 
پ ن : قیافه اش معمولی بود 
پسر به دختر گفت: متن زیبایی است، تا من بروم آبی به صورتم بزنم تو آن را بخوان. در آن متن نوشته شده بود: خانم زرنگ! از این به بعد با هیچ پسری دوست نشو، اگر هم شدی، پیشنهاد رفتن به رستوران را قبول نکن! حالا این دفعه پول ناهار را حساب کن تا دفعه دیگر هوس دوستی با پسران و غذای مجانی نکنی! با این حال غذای خوشمزه ای بود. مرسی!
محمود نامی در سال 1377 در شهرمسگو روسیه بدنیا آمد.                                                             او دوران ابتدایی خود را در روسیه گذراند .                                                                                     در هشت سالگی به ایران آمد و تحصیلات راهنمایی و دبیرستان خود را در ایران گذراند . بعد از دبیرستان به راحتی 4 زبان زنده دنیا را آموخت او آنقدر زرنگ بود که اگر سه بار چیزی را گوش میداد یا میخواند براح
یکی از دانشجوهام برام ویندوز 10 اورجینال اورد
منم ویندوزم رو عوض کردم
نمیدونم چه مرگشه که ساعت رو نیم ساعت جلوتر نشون میده
یعنی الان ساعت 3 هست ولی میزنه 3:30
 
میخواستم درستش کنم
ولی واقعیتش حس خوبی داره
به ساعت نگاه میکنم و میگم اوه اوه ساعت 6 شد مثلا
بعد یادم میافته تازه 5:30 شده :-D
 
یک ماهی هست اوضاع همینه
هنوز که عادت نکردم و هنوز برام حس زرنگ بودن، برنده بودن و از این دست حس های خوب داره
 
گفتم از خوشحالی های کوچیکم با خبر باشید
 
 
کوتاه قامتان انسان هایی هستند باهوش و زرنگ ، مردان و زنان کوتاه قامت بسیار سخت کوش هستند ولی با توجه به فیزیک بدنی آن ها ، مردم آن ها را قبول ندارند و یک از مشکلات کوتاه قامتان عدم توانایی در استفاده  از سایر خدمات شهری مثل اتوبوس ها دکمه های آسانسور و عابربانک ها و ...  . آنها در ایجاد گروه های اجتماعی هم دچار مشکل هستند و مسولان کمک آن چه نانی به آن ها نکردند . و هیچ ارگانی نیست که به آنها کمک کند .
 
 انجمن کوتاه قامتان
سلام به همه زرنگای دوست داشتنی که فکر میکنن هیچ وقت نمیتونن تنبل باشن و یا تنبلا رو تحمل کنن
یه سلام ویژه هم به تنبلا که پرچمشون توی این صفحه بالاس
زرنگی یا تنبلی مساله این است؟
همه آدما پرازخصوصیات منفی و مثبت هستن و همه مون میدونیم خوب مطلق و بد مطلق وجود نداره اما ما چون انسان هستیم و قدرت اختیار و انتخاب داریم میتونیم انتخاب کنیم کجا تنبل باشیم و کجا زرنگ. پس فکر نکنین اگه زرنگین همیشه زرنگ میمونین یا اگه تنبلین هیچ وقت نمیتونین زرنگ باشی
سلام
ویدئوی اولی که سرکلاس ضبط کردیم بیشتر از محدودیت باکس وبلاگم بود، برای همین تو سرویس همسو گذاشتم. میتونین آنلاین ببینید. (زرنگ باشید میتونین دانلودش کنین.)
https://hamsooo.com/math/posts/235
این هم از فایل دوم
http://bayanbox.ir/info/2099677121704772469/python2
ویژگی رفتاری آدم‌ های زرنگ

لطفا به این مطلب رای دهید
[رای ها : 24 امتیاز : 4]

«کار احمقانه، کاری است که احمق می‌ کند.» طنز بزرگ شخصیت فارست گامپ، در عمق گفته‌ های ساده‌ اش نهفته بود. فارست گامپ به نوعی مقابل شخصیت «پیتر سِلرز» در فیلم کلاسیک حضور قرار داشت. در آن فیلم، همه فکر می‌ کردند که آقای شانسِ باغبان (شخصیت اصلی فیلم) فوق‌ العاده زرنگ است، اما در حقیقت او احمق بود، البته احمقی که می‌ توانست غیرممکن‌ ها را ممکن کند.
در این مقاله درباره ۱
No Exit یا به فارسی همان ( راه خروجی نیست) عنوان مقاله ای از ژان پل سارتر،متفکر و نویسنده ی فرانسوی است.داستان این مقاله بدین شرح است : افرادی  که اصلا همدیگر را نمی شناسند و اولین بار است همدیگر را می بینند در یک اتاق که هیچ درب خروجی ندارد حبس می کنند و کلیه ی امکانات زندگی را نیز برای آن ها فراهم می کنند.مکافات از جایی آغاز می شود که هر یک از این اشخاص سعی دارند که به دیگران بفهمانند که خودشان از دیگری بهتر و برتر هستند بنابراین رفتار آن ها و گفتا
اگه شوهرت دوستت باشه دنیا دشمنت باشه خیالت راحت باشه ولی اگه دنیا دوستت باشه شوهرت دشمنت باشه فایده نداره
_جاری جاریو زرنگ میکنه...هوو هوو رو خوشگل. 
یعنی هووها از نظر قیافه باهم رقابت میکنن...وجاریها تو کارو تلاش از هم پیشی میگیرند
_همیشه نصفتو به شوهرت نشون بده نصفتو نشون نده یعنی همه چیزتو به شوهرت نگو
_همیشه پوستو بشکاف پولتو بزار توش 
یعنی همیشه برای خودت پس انداز مخفی داشته باش
در زندگی نوع نگرش ما تا حد زیادی تعیین کننده شادی هامون توی زندگی هست.
 
یعنی یک آدم زرنگ و مثبت نگر با دقت روی نیمه ی پر لیوان می تونه حتی در بدترین
 
اتفاقات هم یک نقطه مثبت پیدا کنه ؛ چون در هر شکستی یه درس بزرگ و در هر 
 
ناراحتی یک اتفاق خوب هست .
 در روزگاری دور مرغ ماهی خواری زندگی می کرد که سال های جوانی اش سپری
شده بود و اینک به پیری رسیده بود . او در گذشته ماهی گیری توانا و زرنگ
بود و می توانست در یک چشم برهم زدن تعداد زیادی ماهی را شکار کرده و بخورد
...
ادامه مطلب
 
بعضیا نشستند و فکر کردن که توی این مدت که بیشتر مردم تو خونه هستند ،بنزین نمیزنند،سفر هم که نمیرن یا کم میرن تا عوارض بین راهی و سرراهى بدن،مرزها هم که بسته س، پس چجوری جیب ملت رو خالی کنیم و جیب خودمونو پر کنیم تو این ایام ؟! هان !!! اینترنت!!! به اینصورت که ملت امروز ده گیگ بخرن،فردا یهو ببینند پنج گیگش الکی الکی رفته!! قرنطینه هم که هستن،حوصله شون هم سر میره دو روز بعدش مجبورن بخرن دوباره !! اینترنت خونگى هم سرعتشو انقدر میاریم پایین که ا
پسر به دختر گفت: متن زیبایی است، تا من بروم آبی به صورتم بزنم تو آن را بخوان. در آن متن نوشته شده بود: خانم زرنگ! از این به بعد با هیچ پسری دوست نشو، اگر هم شدی، پیشنهاد رفتن به رستوران را قبول نکن! حالا این دفعه پول ناهار را حساب کن تا دفعه دیگر هوس دوستی با پسران و غذای مجانی نکنی! با این حال غذای خوشمزه ای بود. مرسی!
محمود نامی در سال 1377 در شهرمسگو روسیه بدنیا آمد.                                                             او دوران ابتدایی خود را در روسیه گذراند .                                                                                     در هشت سالگی به ایران آمد و تحصیلات راهنمایی و دبیرستان خود را در ایران گذراند . بعد از دبیرستان به راحتی 4 زبان زنده دنیا را آموخت او آنقدر زرنگ بود که اگر سه بار چیزی را گوش میداد یا میخواند براح
سلام  به همگی
یه سوال کلی داشتم، چطور میشه تو شرایطی که بعضی رشته ها اشباع هستند یا بیکار دارند (کم یا زیاد)، ما بتونیم در اون ها موفق باشیم و کسب درآمد کنیم و خودی نشون بدیم؟ امکانش هست یا نه؟
مثلا تو فلان رشته میگن کار نیست و بیکار داره و تو بری نمیتونی کاری کنی و این داستان ها، مثلا یکی میگه باید زرنگ باشی و توضیح میده این زرنگ بودن دقیقا یعنی چی، و چه کارهایی باید کرد. یکی این مثال رو میگه شما مثال خودتون رو بگین، اطلااعات جانبی ای هم داری
 
در این قسمت شما را با روش کسب درآمد از قسمت Multiplay سایت freebitco.in آشنا خواهیم کرد. به همین منظور طبق بررسیهای که با چندین حساب کاربری از این قسمت داشتم در نهایت متوجه شدم که:(( در ابتدای بازی شانس برد و باخت شما تصادفی است و شما با روشهای مختلف میتونید سود داشته باشید اما با اجرای بیشتر بازی سیستم به طور مدام قسمت باخت (lose) را از قسمت برد (win) بیشتر میکند تا در نهایت کل سرمایه خود را در سایت از دست میدهید))ببینید من با هر روشی که شما فکرش رو بکنید امتح
مردم به سه دسته تقسیم می شوند: بد بین، خوش بین و واقع بین ما از کدام دسته ایم؟!تلنـگـــــری به خودمان
✳️در دنیای قضاوت ها، تنها به این نکته توجه می شود که «دیگران بر اساس نظر ما چگونه اند؟»؛
فردی در ترافیک جلوی ما بپیچید «احمق» ما که جلوی دیگران می پیچیم «زرنگ»
کسی جواب تلفن ما راندهد «بی معرفت»ما که جواب ندهیم «گرفتار» 
فرد بلندتر از ما «دراز» کوتاهتر از ما «کوتوله»
همسری که زیاد محبت بخواهد «وابسته»ما بیشتر بخواهیم «بی احساس»
همکار جزئ
سلام
زنگ زده به گوشیم، سر ظهر!!!
هنوز حال احوال نکرده می پرسه: شما فقیر هستید یا غنی؟!!!
موندم برای چی داره می پرسه.... گفتم: وسط! نه فقیریم نه غنی!
گفت: نـــــــــه! فقیر هستید یا غنی؟!
گفتم: بستگی داره با چه منظوری بپرسین.... معیارتون چیه برای فقیر یا غنی؟!
گفت: شما که رفتین حـــــَج.....
دوزاریم افتاد! خندیدم و تندی گفتم: نه ما در این مورد خیلی هم غنی هستیم! ما حج نرفتیم! رفتیم مشهد :))
در حالیکه فهمید دستش برام رو شده، میگه: نه دیگه شما باید سور بدین، مگه
تقویم شیعه
چهاردهم ربیع الثانی
قیام مختار رحمه الله
در این روز مختار شادکننده‌ی دل‌های اهل بیت علیهم السلام با ندای «یا لثارات الحسین» در کوفه قیام کرد.
مختار در سال اول هجرت در طائف به دنیا آمد و در سال ۶۷ هجری قمری در کوفه به دست مصعب بن زبیر به شهادت رسید. کنیه‌ی او ابو اسحاق بود. مختار در هجده ماه حکومتش، هجده هزار نفر از قاتلین سید الشهدا علیه السلام را به جهنم فرستاد. این به غیر از کسانی است که به دست اصحاب و یاران او و ابراهیم بن مالک ا
سلام
در بحث پذیرش تعدد و همسر خوب بودن ، همیشه می گم باید مثل همسران ائمه و پیامبران بود، و در جواب افرادی که می گن همسر ما مثل پیامبران و ائمه نیست می گم تو مثل حصدت آسیه باش . تا در کل بشی یه زن با لیاقت و بهشتی. زنی که ملائک بهت افتخار می کنن...
دوستی می گفت تو این دوره زمانه نمی شه و الان زنها یاغی شدن و ...
 
 
 
ببینید
اگر ما کلا بخوایم ، فارغ از دین، زمونه رو ببینیم و بر طبق زمان عمل کنیم، جدای اینکه هیچ رفتاری ثبات نخواهد داشت، هیچ رفتاری هم در
معرفی ژانر معماییمعرفی ژانر معمایی یا این که به عبارتی Mysteryسبک معمایی به نوعی شیوه ماجرا نویسی اشاره دارااست که غالبا موادتشکیل دهنده داستانی آن دربرگیرنده مرگ و میر های مرموز یا این که جرم و جنایت های پیچیده است که می بایست معما و ماجرای آن به وسیله یک شخص زرنگ حل و فصل و رمزگشایی شود . اکثر اوقات هر مظنون به طور معمول با یک هدف قابل توجیه و عقلانی و در یک مجال مطلوب برای ارتکاب جرم در قصه معرفی می شود . شخصیت حیاتی و زرنگ
خیلی وقته ننوشتم ، دو هفته اس که عمه و عزیزترین فامیلم فوت شده ، بمانه که چقد گریه کردم و اشک ریختم
سرم داره میترکه ، اشک تو چشام جمع شده ، خدایا بعضی آدما رو چطور ساختی که اینقد عوضین ، با ت دعوام شد و ر ، استاد از زبون من یه چی گفته ، کاری که به عهده ماستو یکی دیگه با زرنگ بازی داره میگیره و جلسه میگه داشتیم و تیمو قراره هماهنگ کنیم ...
از استادا و دپارتمان متنفرم و مدیر گروه
آدمو زده میکنن ، دوس دارم بشینم خیلی رک باهاشون صحبت کنم ، ولی حیف که او
چهارمین ترم است که به خودم قول میدهم معدلم خوب شود اما هربار بدتر و بدتر میشود انگار که قرار نیست هیچوقت طعم دانشجوى زرنگ بودن را بچشم. در طول ترم به سختى تلاش میکنم. کارگاه هایم را بدون غیبت و با جلسات اضافى میروم. هنوز میزى که درست میکنم تمام نشده. میترسم استادمان به کسانى که چندتاام دى اف برش زده اند که انرا هم خودشان برش نزده اند نمره ى بیشترى دهد. هربار که یاد بدبختى هایى که این ترم در کارگاه کشیده ام میافتم به خودم فحش میدهم که چرا همیشه س
چگونه زرنگ تنبل باشیم؟
از راهای ساده ای که معمولا برای توجیه تنبلی استفاده میشه فراموشیه. درسته که  بیشتر وقتا جواب میده  اما اصلا راه خوبی نیست چون به مرور زمان شما رو به یه آدم فراموشکار و کم حافظه تبدیل می کنه.
تنبلی یعنی "من توانایی انجام یه کار رو دارم اما الان نمی خوام که اونو انجام بدم چون اولویت من نیست."  خود فراموشی یا حتی گفتنش برای توجیه انجام ندادن کار یعنی شما انتخاب نکردین که تنبل باشین بلکه  ناخواسته بوده در صورتی که یه تنبل مد
بعضی وقت هاتصوراتت از بعضیا خیلی تغییر می‌کنه
 
طوری که حس میکنی انگار کلا پوسته‌ی فرد باقی مونده و یک روح دیگه در بدنش تزریق شده
 
نمیدونم این رویداد در مورد من هم اتفاق میفته یا این که فقط من اون لحظات تغییر بنیادین رو در خودم حس نمیکنم...!(حس میکنم، خودمو زدم به اون راه)
 
خلاصه این که خدا از سر تقصیرات همه ما بگذرهان شاء الله که امور طوری پیش نره که پس فردا شرمنده خودم و عملکرد خودم بشمراستی چی شد که آدما وقتی بزرگ شدن دچار تضاد منافع شدن؟د
 
5-5=0
ام البنین
مسلم بن عقیل
مزّه
صدر اعظم خانم مرکل
الله اکبر
پیامبر اکرم
آخری
 
ینی همه شون
از صدرشون تا ذیلشون روانی اند
باورت بشه
این یکی آخری که تیشه رو زده بیخ ریشه
بقیه هم یه جورایی روانی اند
من و تو هم اگر همو نداشتیم یا روانی می شدیم تا دق می کردیم یا یه اتفاق دیگه می افتاد از جنس همونی که انگار برای یکیشون می خواد بیفته
 
یادمه 86 اولی توی جشن پنجمی توی راه پله یه حرفی به ام البنین زد و حالش رو گرفت، جوری که بعد ها گفته بود می خواستم برم ج
یادتون نرفته که امروز روز جمعه است و روز کارهای بکر و خلاقانه است :)
من با اینکه امروز سرم شلوغه ولی دنبال چیزی هستم که حتما حتما انجامش بدم
کی از همه زرنگ تره؟؟؟؟


پ.ن: یعنی این صدا و سیما بره سرشو بکوبه به صخره ای چیزی! یک برنامه مفید برای لحظه ی تاریخی ورود امام نداشت. دریغ از یک مستند ساده از اون لحظات. همه شبکه ها فقط دو تا مجری آوردند تا تملق بکنه واسه ملتی که دوست داشتند بازم وقتی صحنه ی ورود امام رو می بینند اشک تو چشماشون جمع بشه
صدا و سیم
شبی که ما خواب بودیم عمو قاسم بیدار بودما خواب خوش میدیدیم او دنبال شکار بودعمو قاسم زرنگ بود با بدی ها درجنگ بودقوی بود وبا ایمان یه مرد خوش قلبی بودبا بچه ها مهربونخندون وبی ریا بود اما پیش دشمنا شجاع و مردِ جنگ بوددشمنا میترسیدنداز هرنگاه عمونتونستن ببینن عمو چه قدر قویِشهید کردن عمو رودشمن چه قدر شقیِماهمه حاج قاسموخیلی دوسِش میداریمراه عمو رو حالا ماها ادامه میدیم
از قدیم ها و خیلی سال پیش
شاید بگویم دوران کودکی
باورتان می شود که
 من از مادربزرگم می ترسیدم
هنوز هم می ترسم
می پرسید چرا؟
از آخرین خاطرات کودکی ام که در گوشه خاطراتم است
همین قدر یادم می آید
که دفعه اولی که من عقل درست و حسابی داشتم
و
تازه می فهمیدم چی به چیه
به خانه مادربزرگ رفتیم
از همان کودکی وزن سنگینی داشتم
در را که باز کردند
جوری صورتم را می بوسید
انگار مزه مزه می کند
دهان بی دندان و لب های شل و ول
را بر لپ های من آنچنان می کشید
و از مزه اش
ی چیز براتون  می گم شاید به این موضوع ربطی نداشته باشه  این که من بچه زرنگ کلاس هستم.معلم ما خیل خوب درس می ده،خیلی مهربونه اما بعضی از وقت ها عصبانی می شه البته خودش عصبانی  نمی شه بچه ها عصبانیش می کنن.معلم ما بعضی وقت ها  برامون داستان می گه و بعضی وقت ها درس نمی گه.معلم کلاس ما خیلی مهربونه. معلم من را تشویق می کنه به  درس تا من از این که هستم بهتر بشم.شاید این که خوندین به این موضوع ربطی نداشته باشه.هالا بگزریم از نظر من یکی از این  دلیل ها ا
نام کتاب : چغک
گردآوری و تألیف : صهبا
انتشارات : ایمان جهادی 
توضیحات :
این کتاب داستانی است مستند که روایتگر زندگی پسربچه‌ای شجاع و باهوش به نام حجت الاسلام محمد مهدی فقیهی می باشد این کتاب درباره حوادث روزهای نهم و دهم دی ماه سال ۱۳۵۷ در مشهد مقدس نوشته شده است که رهبر انقلاب اسلامی از او به نام چغک یاد کرده است که به معنای پرنده زبر و زرنگ باشد این کتاب دارای ۳۵۹ صفحه می باشد و مناسب گروه سنی 
قطعه ای از کتاب :
نمیدانم آقا مرا به یاد خواهند آ
خیلی حس خوبیه که وقتی بعد از مدتها میام و به اینجا سر میزنم، میبینم هنوزم یه عده میان و به وبلاگم سر میزنن، کامنت میذارن و انرژی مثبت بهم میدن، تو این مدتی که نبودم (قریب به سه سال! عمر آدم چقدر زود میگذره، یهو میرسیم به آخر خط و میگیم قبول نیست، من اونجوری که دوست داشتم نتونستم زندگی کنم و از زندگی لذت ببرم. بگذریم) داشتم میگفتم تو این مدتی که نبودم گاهی میومدم و چک می کردم کامنت ها رو اما دست و دلم به نوشتن نمی رفت اما از امروز دوباره می خوام شر
به مناسبت
هفته بهزیستی اداره کتابخانه های عمومی شهرستان شهریار درمرکز خیریه معلولین امام
رضا (ع) این شهرستان حضور یافت. در این برنامه ابتدا کتاب روباه زرنگ و بز نادان:
خواستن توانستن است نوشته عبدالرحمن زرندی جمع خوانی شد. سپس به نقاشی با موضوع
آزاد پرداختند. در پایان هدایایی بین شرکت کنندگان توزیع
گردید. 
جمعه رفتیم سالن و کمی فوتسال بازی کردیم. حالا یک هفته ای می شود که کل بدنم درد میکند. حتی کیسۀ صفرای بیچاره ام هم درد میکند.
فردا میرویم استخر. تمام خستگی این دوران را از تنم درخواهد کرد. خیلی کیف میدهد از آب داغ در بیایی و مثل پنگوئن خودت را بیندازی توی آب سرد.
احتمالا در هفته پنج شش ساعت اوقات فراغت کافی باشد.
یک کلاس خصوصی فتوشاپ دارم و یک شاگردِ تقریبا زرنگ. سخت مشغول ضبط دوره طراحی سایت هستم و همچنین در حال آماده کردن جزوه دوره جامع آموزش فت
 دیشب و اصلا نخوابیدم،ساعت پنج،سایم رو دیوار اتاق چند دقیقه ای مشغول چیلیک چیلیک و ادیتم کرد
و گوشی گوشی گوشی 
و پادکست،
سیلک رود سیلک رود سیلک رود
ریختن برنامه هایی برای اینکه ۱۶ ام (گویا)در کلاسهای کوفتی زهرماری مجازی بیاموزیم
چشمهای پف کرده
حیاط
پیشتول(فنچک اسمشو گذاشت ملوس)پیچید به پام و میومیوووووووو که یالا غذای مارو بده،انقد چاق شده که هر کی ندونه فک میکنه حاملست،هشت تومن دادم واسش گردن مرغ خریدم دیشب
یکم به غنجه ی گل نرگسم که از ب
سلام دوستان 
این یه قانونه
کارخوب، خوبه و کار بد، بده استثنا هم ندارد
یه مثال 
من هیچ وقت از چراغ قرمز عبور نمی کنم 
اگه هم این کاروکردم حتما کارمهمی داشتم اخه از چراغ قرمز رد شدن چیز
مهمی نیست مگه از دیوار مردم بالا رفتم
یا
من هیچوقت دوبله پارک نمیکنم چون مردم آزاریه
مگه وقتایی که دو دقیقه کارداشته باشم یا اینکه جاپارک نبود گشتم ولی نبود
تازشم وقتی برگشتم یارو گفت اقا من الاف شما شدم چرا دوبله پارک کردی
گفتم بابا مگه چی شده حالا همش دودقیق
#برشی_از_یک_کتاب
#رمان_اجتماعی
از اعتقادات بی پایه ی بیشتر مردم یکی این است که خیال می کنند هرکس دارای خصوصیاتی است تغییر ناپذیر؛ یکی بد است و دیگری خوب؛ این هوشیار است و آن احمق؛ این فعال است و آن تنبل... حال آنکه اینجور نیست. می شود گفت فلانی ظاهرا آدم بدی نیست؛ یا فلانی تا حالا نشان آدم کم هوش و حواسی نیست، یا فلانی در بیشتر کارها زرنگ و فعال است. ولی نمی توان به قاطعیت گفت که آن شخص خوب است و این شخص بد. آن یکی آدمی است باهوش و این یکی آدمی است ن
حال عجیبی دارم. احساس می کنم از خودم بیخبرم بیشتر. تا وقتی پیدا می کنم میرم سرچ کنم ببینم چی باید بخریم تا فلان مهلت نشده تا فلان اتفاق نیفتاده و غیره.
احساس می کنم کودک درونم یه گوشه افتاده یا حتی آویزون من، تا من به کارام برسم و واسه همین تا به خودم میام شاکی و غمگین هستم.
این کارم مونده، وای اونجا رو ببین چی شده، چرا کم توجه کردم به برنا، چرا داد زدم، چرا بداخلاقی کردم، چرا این خراب شده، چرا اینجا بیشتر مطالعه نکردیم، چرا اشتباه کردیم، چرا غم
اخیرا گریه با من قهر کرده و گاهی که شدیدا نیاز به تخلیه احساسات دارم برای من ناز میکنه و فقط در قالبِ بغض خودی نشون میده!
امروز ظهر میشه گفت تقریبا یک حمله عصبی داشتم که به میگرن و سِر شدن یک سمت صورت،خشم و بغض،لرزش دست و استرس ختم شد!
مامان هما توی حیاط خونشون افتاده بود،سرش شکسته و از گوش و حلق و بینی خونریزی داشته اونوقت خاله ی همیشه در صحنه هم تلفن برداشته همه دخترا رو خبردار کرده که بیایید،از اینور ماه بانو گریه میکرد و دور خودش میچرخید که
اشتباه های رایج در انتخاب رشته کنکور
اشتباه در انتخاب رشته واژه ای است که
بارها از دهان داوطلبان کنکور شنیده شده است. چه در زمانی که انتخاب رشته
دفترچه ای بود و سختی زیادی برای داوطلب داشت و چه حالا که این فرآیند را
راحت تر کرده اند و انتخاب رشته را به صورت اینترنتی برای داوطلب فراهم
کرده اند.
اشتباه در انتخاب رشته گاهی انقدر بزرگ می
باشد که مسیر تحصیلی داوطلب کنکور را تغییر می دهد. پس به دلیل اشتباه در
انتخاب رشته فرقی ندارد که داوطلب، شا
با سلام خدمت همه

امروز دومین پنجشنبه دومین ماه آخرین فصل سال است.(97/11/11)

به عبارتی تولد ریحانه می باشد. و فردا 12 بهمن سالروز ورود امام خمینی(ره) به ایران.

تولد خواهرم را به همه تبریک می گویم. الان ریحانه یزد است . دیشب بابا به اتفاق خانواده رفتند یزد تا ماشین خود را که داداش علیرضا تحویل گرفته بود را بیاورند. یک ال نود اتومات.

و اما طاها...

پسر زرنگ بابا چند روزی است که در تلاش است تا با کمک در پشتی و دیوار و هر جسمی که بتواند دستهای خود را بر روی آ
سلام
یه آقا پسری هست که به قصد آشنایی بیشتر با هم ارتباط داریم. وقتی با همدیگه صحبت میکنیم یکسره از کلمه چشم استفاده میکنه و هر چی میگم جوابش چشم هستش. میترسم نکنه کلا آدم ضعیفی باشه. 
البته تا جایی که میشناسمش و دیگران میشناسنش آدم مغروریه، توی خانواده و دوستانش هم کم رو و ظلم پذیر نیست و تا حدودی هم زرنگ و خود متکی هستش ولی به هر حال موقع صحبت کردن با من مدام بهم چشم میگه. 
میخوام بدونم تجربه شما از برخورد با این طور پسرها چی بوده؟، آقایون هم
حضرت آقا گوشی رو برداشت، زنگ زد به آبجیش
طبق معمول صحبتاش با این آبجی ساعتها به درازا میکشه!
بهش گیر داده بود که شوهرت که اربعین میره کربلا، تو هم همراهش برو. هی ازون طرف انکار و بهونه و از این طرف اصرار و رد تک تک بهونه هاش. 
اون میگفت بچه کوچیک دارم، شلوغه، نمیشه...
و حضرت آقا میگفت میتونی، درسته شلوغه ولی خود امام حسین کمکت میکنه...
میخواستم بهش بگم انقدر اصرارش نکن! بابا اربعین به درد کسی مثل خواهرت نمیخوره! اذیت میشه، خواهر تو بچه کوچیک داره
یک جمله می نویسم
بدون هیچ توضیحی
واقعا می فهمم، جهاد المرأة حسن التعبل...
خوب شوهرداری کردن، جهاد زن هست.
جهاد
یعنی سختی کشیدن
یعنی تلاش کردن
یعنی مبارز بودن
یعنی بلند همت بودن
یک مجاهد
باید مخلص باشه
باید سخت کوش باشه
باید منظم باشه
باید زیرک باشه
باید ....
یک جهاد شیرین
که در تمامی ابعاد زندگی وجود داره.
این حقیقت زندگی و حقیقت ازدواجه
و من این نگاه رو
که همسر رو فرع رابطه با خدا می‌کنه
خیلی دوست دارم.
من تازه دارم فهم می‌کنم اونی که همه ی هستی
 
دو تا چادر سیاه روی زمین پهن می کردیم. گندم ها را توی تشت می ریختیم و می شستیم و بعد که آبش می رفت، روی سیاه چادر پهن می کردیم تا خشک شود. بعد گندم ها را می بردیم مکینه کردی (آسیاب) تا آرد کنیم. کنار مکینه می نشستم. گندم را از بالا توی مکینه می ریختیم و زیر مکینه کیسه می گرفتیم تا از ارد پر شود.
 
با زجر بزرگ شدم و سختی زیادی کشیدم. زرنگ بودم اما کم حرف. سالی یک بار هم لباس نمی خریدیم. لباسم همیشه کهنه و پر از وصله بود. گاه این وصل ها آن قدر زیاد می شد
بنام خالق هستی
پیامبر اکزم صلی الله علیه و آله میفرمایند:
دشمن ترین تو همان نفسی است که درون توست
 
متاسفانه کمتر کسی به این نکته توجه دارد که دشمنی دارد از همه دشمن ها خطرناکتر زیرکتر و قوی تر
خودی که خود میپنداریم خود واقعی نیست این نفس است
اگر نفس را نشناختیم در هر رشته و موقعیتی که برای تحصیل برآییم داریم نفس را رشد میدهیم و نه خود واقعی را
چرا اینهمه تاکید شده است که عیوب خود را بشناس؟
چرا از ارکان توبه اعتراف است؟
در روایاتی از امیرالمون
سلام
19سالمه، از وقتی یادم میاد شاگرد زرنگ کلاسم بودم، امتحاناتم رو همیشه 20 میگرفتم، زرنگیم تو مدرسه و معلم ها زبانزد بود، یادمه چقدر برای امتحاناتم درس میخوندم و تلاش میکردم، تو زندگیم موفقیت بود که می اومد، تمام این حرف ها مال قبل چهار سال پیشه، اما این چهار سال همه چی بر عکس شد، درس ها به شدت ضعیف.
تو این چهار سال اعتیاد به نت خرابی به بار آورد برام، بذارید این طور بگم؛
این چهار سال فقط تنبلی و خوشگذرونی های مضخرف و بیهوده، طوری که الان به ا
نام کتاب : داستان های انقلاب ( جاسوس )نویسنده : محمد رضا سرشار ( رهگذر )انتشارات : سوره مهر توضیحات :در این کتاب چهار داستان وجود دارد و همه ی آن ها مربوط به سال های قبل از انقلاب و شجاعت و زرنگ بازی های بچه ها و مخالفتشان را با حکومت پهلوی توضیح می دهد که حتی حاضر بودند ، جانشان را بگیریند ولی از کارهای انقلابی دست بر ندارند ناگفته نماند که این داستان ها واقعی هستند و نویسنده بخشی از خاطرات چهار نفر که عبارتند از ( علی غفار ، مجید درخشانی ، محمد ح
امروزه همه ما از مدرسه بدون شوخی بدمان میاید. دلایل زیادی داره
 من اینجا چند تا دلیل کوتاه میگم شاید اموزش پروش به فکر ما  بچه هاشد و این انتقاد را پذیرفت 
  ما بچه ها معمولا  از نصف بیشتر   تو مدرسه ایم. چرا باید احساس بدی نسبت بهش داشته باشیم؟! اولین نکنه. اینه اکه  ما دوازدهمی ها  دیگه اب از سرمون گذشته دیگه نمیتونم بیایم  بعضی چیزا ساده رو  الان یاد بگیریم   منظورم کتاب های  مثل تحلیل مدیریت. سلامت هست. هرچیزی جای خود  دیگه ما ها موندیم درس
کتاب در مورد پسر بچه زرنگ و فقیری است که وارد یک باند گانگستری می شود و پیشرفت هم می کند.
این کتاب در سال 1989 به عنوان بهترین اثر سال از سوی انجمن ملی منتقدان
برگزیده شد و همچنین جایزه پن/فالکنر را نیز در سال 1990 برای بهترین رمان
بلند دریافت کرد. در همان سال نامزد دریافت پولیتزر شد و هزاران نسخه از آن
در سراسر جهان به فروش رفته است. این کتاب که هشتمین رمان دکتروف می
باشد، سرراست ترین اثر نویسنده اش تا به امروز به شمار می رود که گزارش غنی
و سرشار
یه چیزو متوجه شدم.
ادمایی که همیشه به من سردرد میدن
یا ازشون سعی میکردم دوری کنم
همه شون یه اخلاق مشترک رو حتما داشتن:
too much drama
 
ادمایی هستن که یا وقت ازاد زیاد دارن
یا یه سری اختلالات و به هم ریختگی های روحی و روانی دارن
یا به هر دلیلی به اهدافشون نرسیدن و میخوان بقیه رو اذیت کنن
یا دیکتاتورن
یا هرچی
 
بلاخره توی شخصیتشون یه مسئله ای دارن که بیشتر ادمها نمیتونن باهاش کنار بیان.
 
اغلب ادمهای کانادا
و نه همه
ولی اغلب ادمها
دنبال دراما هستن
 
دل
آدمایی که هر از چند گاهی اذیتم می‌کردن، رفتاراشون رو اعصابم بود، سرشون تو زندگی بقیه بود، اهل زرنگ‌بازی بودن، کنارشون احساس امنیت نداشتم، و رفتاراشون همیشه به نظرم یه حالی بود رو به مرور گذاشتم کنار...اینا یه زمانی جزو دوستای نزدیکم بودن...یکی‌شون مثلاً اینقدر باهام احساس نزدیکی داشت که یه روز بهم گفت توی درایو D توی فلان پوشه، یه فایل وُرد گذاشتم که خیلی چیزا توش نوشتم و یه جورایی وصیت‌نامه مه و اگه یه روز مُردم، برو ورش دار و رمز لپتاپمم
سلام دوستان
امیدوارم حال همه تون خوب باشه، چندین ساله یه مشکلی برام پیش اومده، تعریف از خودم نمیکنم  من  خانواده ی سالم و خوبی دارم، توی درس هام هم خیلی زرنگ بودم، طوری که لیسانس چهار ساله رو توی سه سال بدون ترم تابستون ببا معدل عالی تموم کردم.
بعدش گفتم ارشدم بخونم الان سه ساله مثلا ارشد میخونم، سر جلسه امتحان سوالات برام انگار از مریخ اومده، تازه با نهایت تلاش درس میخونم اون وقت نزدیک امتحان میشه میگم چرا باید امتحان بدم پارسال هم ثبت نام
نسخه دوبله فارسی نیز افزوده شد
دانلود فیلم Paper Towns 2015
امتیاز : 6.3 از 10
کیفیت : Bluray 1080p
ژانر : درام, راز آلود, رمانتیک, کمدی
کارگردان : Jake Schreier
ستارگان : Austin Abrams, Cara Delevingne, Justice Smith, Nat Wolff
سال : 2015
کشور : آمریکا
سازندگان : Scott Neustadter,Michael H. Weber,John Green
مدت زمان : 1 ساعت و 49 دقیقه
کیو ( نَت ولف ) شاگرد زرنگ مدرسه است که پس از ملاقات با مارگو ( کارا دلوینگن ) ، تصمیم می گیرد به مارگو که به دوست پسرش شک کرده کمک کند. اما بزودی مارگو ناپدید می شود و...
ادامه مطلب
سلام به تمام دوستان گرامی
ایام محرم رو به شما هموطنان عزیزم تسلیت عرض مینمایم، ان شاء الله در این ایام ،با انجام دادن اعمال نیک، مورد توجه خدا و امام حسین قرار بگیریم.
بچه ها،من دختری ۱۹ساله هستم، از وقتی که به سن تکلیف رسیدم، ۱ ماه کامل نماز نخوندم؛ اوایل میخوندم؛ ولی بعد کم کمتر شد و بعد دیگه کلا نماز خوندن رو ترک کردم. همشم به خاطر بی حوصلگی و تنبلی بود. قبلا تنبل بودم ولی الان دیگه این جور نیستم. شدم دختری زرنگ در تمام زمینه ها، از جمله آش
دنبال یه راهی می گردین که زبان انگلیسی خودتون رو تو منزل تقویت کنین؟ ولی
پیشرفت چشمگیری با برنامه ای که در پیش گرفتین احساس نمی کنین؟ تو این
مطلب می خوایم شما رو با 22 راهکار موثر برای یادگیری زبان انگلیسی در خانه
آشنا کنیم تا سریعتر به نتیجه دلخواهتون برسین. آماده این؟
یه جای راحت و دنج انتخاب کنین
یه برنامه زمان بندی برای خودتون درست کنین
کتابخونه انگلیسی خودتون رو بسازین
فیلم ها رو با زیرنویس انگلیسی ببینین
اخبار انگلیسی رو دنبال کنین
ا
فیلم سینمایی نبات
یه مدته اسم "نبات" برام جذاب شده و چی بهتر از این که یه فیلمی به اسم نبات هم وجود داشته باشه
چند روز پیش فرصت پیش اومد و این فیلم را دیدم
بیشتر از همه مجذوب این رابطه صمیمانه پدر دختری شدم و عشق میکردم به صمیمت بینشون... نبات دختر عاقل و زرنگ و مدبر و کار خانه انجام بده و البته کمی لجباز و زبون دراز که گاهی لجم در می اومد که چرا با همچین پدر خوبی اینجوری رفتار میکنه
گل بازی های دخترک و کلاس سفالی که میرفت و مقدمه ی نزدیک شدن مادرش
 آموزش جدول ضرب
 
حجم فایل : 230.4 KBنوع فایل : پاور پوینتتعداد اسلاید ها : 16بنام خدا آموزش جدول ضربمی دانیم :برای اینکه این ضرب را به حافظه خود منتقل کنید باید بگویید :هفته هفت روزه چهل ونه شد رفوزهمی دانیم :برای یادگیری این ضرب باید بگوییم :یک قالی شیش در شیش مساحتش سی و شیشمی دانیم :برای آموزش این ضرب باید بگوییم :هفت و شیشم ضربم میشه چهل و دوشماره من و تومی دانیم :برای یادگیری این ضرب شعر زیر را بخوانید :یه دونه هشت با یه شیش ضرب میشن اینجا پیش پی
سلام
بنده پسر 29 ساله و البته بیکاری هستم، تحصیلاتم را در رشته مهندسی برق تا مقطع ارشد انجام دادم و بعدش هم سربازی، یک بار آزمون استخدامی ارتش (با مدرک لیسانس) شرکت شدم قبول هم شدم ولی نرفتم.
یه جای دولتی هم تمام مراحل گزینش و استخدامی رو رفتم، ولی بی شرمانه بعد از دو سال الاف کردن من گفتند برو دنبال کار دیگه، اینجا معلوم نیست میشه یا نه، واقعا به لحاظ روحی به هم ریختم ، متاسفانه وضع شغل مخصوصا برای مهندسی ها بد است، من اگه حسابداری خونده بودم
می گذشتم از کنار کوچه ای تاریک و تنگبر زمین افتاده بود زیبا جوان شوخ و شَنگگفتمش خود را چرا از خَلق پنهان می کنی گفت عمری مَن اسیرم بَر کَف تریاک و بَنگمن گریزانم زِ خَلق و پیش خالق سَر به زیرروز  و شب می آورم بر خانمانم نام ننگروزگاری هر که ما را دید گفت دیوانه استعده ای گفتند مجنون است و شاید هم مَشنگیک زمانی عاشق همسایه مان بودم چه سودبی وفا زد شیشه عمر مرا مُحکم به سنگ بی مروت خنجرش را در دلم جا کرده بودمادرم می گفت کَردی خانه را میدان جنگآ
خدای عزیز!
به جای اینکه بگذاری مردم بمیرند و مجبور باشی آدمای جدید بیافرینی، چرا کسانی را که هستند، حفظ نمی‌کنی؟
خدای عزیز!
شاید هابیل و قابیل اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند همدیگر را نمی‌کشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده.
خدای عزیز!
شرط می‌بندم خیلی برایت سخت است که همه آدم‌های روی زمین رو دوست داشته باشی. فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولی من هرگز نمی‌توانم همچین کاری 
خدای عزیز!
آیا تو واقعاً منظورت این بوده که « نسبت به دیگ
اولای هفته پیش بود. از کارِ زیاد خسته شده بودی. مثل روزای اولِ هر پروژه‌ که کار گره می‌خوره و به سختی می‌گذره، عصبی بودی. یه کم که آروم گرفتی...دیدی بخش زیادی از آرزوهای دو سه سال اخیرت رو داری زندگی می‌کنی. بدون اینکه متوجه باشی یه زمانی چقدر توی خیالت با نا امیدی، تصورشون کردی. آدمی توی خیالاتش کاملا آزاده و می‌تونه به غایت، جاه‌طلب باشه. و «تو»ی امروز چیزهایی به دست آورده فراتر از جاه‌طلبی‌های درون خیالاتش. باید اعتراف کنی زندگی با همه
سلام
سی و دوی مهربان و غمگین من
دیروز جایت را به سی و سه دادی وسی و سه کاش مثل تو باشد...یادت هست وقتی به آغوشم کشیدی شبش با بادکنک با چراغ های رنگی رنگی دلم خوش بود و خنده ی وسط آسمان....سی و دو دلم به بودنت گرم بود فکر می کردم می آیی که آرامم کنی درست شبیه به روزی که آمدی ....وسط یک عالم گل و آب و درخت بدنیا آمدی....دست هایت توی دست های مهربانی بود و باور داشتم مهربانی هست ....چقدر کیف کردم از آمدنت خوردن ماهی وزیتون و سرد شدن دست و داشتن یک بغل گرم.....سی
      از من نپرس                                          ask me another

 بزن به چاک                                            away with you

 برای خودش آدمیه                               he isn't just anybody

 ای! بد نیست                                             it can't be bad



شب دراز است-هنوز وقت باقی است                                              early days yet
چشمم دوربین است                                         I am far-sighted
دست تنها-بلاتک
#تلنگرانه
✌️ #بی‌نظیر
 
مرحوم حاج اسماعیل #دولابی درباره #انتظار واقعی فرج، داستانی #لطیف و #آموزنده نقل کرده: 
 
« پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت این جا را مرتب کنید تا من برگردم. 
خودش هم رفت پشت پرده. 
از آن جا نگاه می‌کرد می‌دید کی چه کار می‌کند، 
می‌نوشت توی یک کاغذی که بعد #حساب و کتاب کند...
 
یکی از بچه‌ها که #گیج بود، 
حرف پدر یادش رفت. 
سرش گرم شد به بازی. 
یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید..
 
یکی از بچه‌ها که #شرور بود ش
امشب با دوستام رفتیم بیرون بماند که چقدر سر این که کافه بریم یا نه بحث کردیم ولی آخرش رفتیم کافه ... از سال قبل که مسابقه ذهن زیبای من ، برنده شدم قرار بود دوستامو دعوت کنم که بعد یک سال که مرتبا کنسل شد قرعه به نام امروز افتاد که بریم بیرون ... محیط کافه کلا مناسب ما نبود و تفاوت ما با افرادی که اونجا رفت و آمد میکردن به وضوح مشخص بود و کلی دود سیگار و قلیون رفت توی حلقمون D: ... قرار شد هممون یک خصوصیت اخلاقی خیلی خوب و خیلی بدمون رو بگیم خیلی جالب ب
من و دوستم و مادرامون قرار بود بریم تفریح..
راه رفتن رو من و مامانم بخاطر اینکه پیاده روی کرده باشیم پیاده رفتیم که رسما داغون شدیم از شدت گرما 
 اما اونا با ماشین اومدن یعنی شوهرش رسوندشون و خودش رفت
من و  دوستم اونجا کلی خاطره داشتیم  چند سال پیش جشن فارغ التحصیلی مدرسمون رو اونجا گرفته بودیم با تک تک وسایل اون باغ عکس گرفته بودیم..از سر و کول همدیگه بالا رفته بودیم و  و عکس میگرفتیم...شاد بودیم ..شاد!
وقتی میخواسنیم برگردیم زنگ زد به همسرش ک
حسنی ما یه بره داشتبره شو خیلی دوس میداشتبره ی چاق و توپولی ، زبر و زرنگ و توقولیدس کوچولو ، پا کوچولو ، پشم تنش کرک هلوخودش سفید ، سمش سیا ، سر و کاکلش رنگ حنابچه های این ور ده ، اون ور ده ، پایین ده ، بالای دههمگی باهاش دوس بودنصبح که میشد از خونه در می اومدندور و برش جمع می شدن ، پشماشو شونه می زدنبه گردنش النگ دولنگ ، گل و گیله های رنگارنگحسنی ما سینه اش جلو سرش بالا قدم میزد تو کوچه ها نگاه میکرد به بچه هایه روز بهارباباش اومد تو بیشه زارداد
پرده‌رو بزن کنار، بیرون رو نگاه کن، ببین هیچ کبوتری رو در حال دویدن میبینی؟ به اون کلاغ نشسته روی آنتن ساختمون روبرو نگاه کن، به نظرت عجله داره؟ یا اون گربه‌ی توی کوچه، در حرکتش بین زیر این پراید تا اون پژو شتابی میبینی؟ اصلا شده هیچ‌وقت موقع سریع ردشدن بهت تنه‌ بزنه؟ توی تمامی مستندهای حیات‌وحش فیل قدم میزنه، زرافه راه میره و جغد آروم نگاه میکنه، حتی سریع‌ترین حیوانات هم فقط به وقتش میدوئن، چون دیوانه نیستن، تنها دیوانه‌ی زنده‌ی دنی
پرده‌رو بزن کنار، بیرون رو نگاه کن، ببین هیچ کبوتری رو در حال دویدن میبینی؟ به اون کلاغ نشسته روی آنتن ساختمون روبرو نگاه کن، به نظرت عجله داره؟ یا اون گربه‌ی توی کوچه، در حرکتش بین زیر این پراید تا اون پژو شتابی میبینی؟ اصلا شده هیچ‌وقت موقع سریع ردشدن بهت تنه‌ بزنه؟ توی تمامی مستندهای حیات‌وحش فیل قدم میزنه، زرافه راه میره و جغد آروم نگاه میکنه، حتی سریع‌ترین حیوانات هم فقط به وقتش میدوئن، چون دیوانه نیستن، تنها دیوانه‌ی زنده‌ی دنی
 
 
 
 
افراد تنبل
 
بسیاری از افراد جامعه به دلیل نداشتن شناخت کافی معتقدند که کسب درآمد از اینترنت کار افراد تنبل است، اما عقیده ما در گروه مدیر وب کاملاً برخلاف این گروه است و ما اعتقاد داریم که افراد زرنگ در این حوزه موفق‌تر هستند. شاید این دیدگاه اشتباه باعث شود که افراد زیادی در بین راه خسته شده و مسیر موفقیت خود را رها کنند. کسب پول از اینترنت بدون داشتن سرمایه نیاز به تخصص کافی دارد و باید فرد به طور مداوم با دنیای دیجیتال در ارتباط با
از آدمها نوشتن رو دوست‌‌‌دارم، انگار که میتونم یه جا ثبتشون کنم و با هربار خوندن دوباره دوسشون داشته باشم.
ایندفعه نوبت سحره.
دو سه سال اول دبستان رو باهم بودیم، اما حقیقتش ازش خوشم نمیومد. یه دختر ساکت بود که کم ارتباط می‌گرفت و وحشتناک باهوش و زرنگ و رقیب من تو درسا و دلبری از معلما :).
راهنمایی دوباره باهم بودیم... خونشونم نزدیک خونمون شده بود، از یه جایی به بعد کم کم تو درسا باهم همگروهی شدیم و پامون به خونه ی هم باز شد،البته لازمه اضافه ک
هرچیزی اما ذره‌ای از وزنش را بر روی شانه‌هایت باقی می‌گذارد و شانه هم مثل چشم عادت می‌کند. با این همه خاطره و انسان و حادثه اما چرا هنوز هم چون غباری سبک در دستان باد به هر سو کشیده می شویم و از طوفان‌ها می‌هراسیم. چه می‌خواستی از این زندگی؟ رسالت‌ات چه بود؟ شبی برهنه آغوش برهنه‌اش را زیستن یا شنیدن ناله‌های شهوتناک‌اش در لحظه‌ی ایستادن زمان و یا حتی رسیدن به سینه‌اش و سر غلطیده در میان پستان‌هایش سبی سیر گریستن و همان دم مردن؟ آه تصد
خانه‌ی بهم‌ریخته و مهمان، پشت مهمان. این هم از قوانین طبیعت است گمانم :)

کمی دکوراسیون عوض می‌کردیم. یک مدل پرده‌ی جدید برای اپن درست کرده‌ایم. یک چیزی شبیه این ولی بزرگتر، در ابعاد اپن و البته که شفاف‌تر، کریستالی. سلیقه که مشخص است، هنرمند خانواده‌ی ما هدهد است. از هر انگشتش، ده‌ها گونی سلیقه و هنر و کلاس و چیزهای لاکچری می‌ریزد. هزینه‌اش را من دادم. کریستال‌ها را از دیجی‌کالا سفارش دادم، به انضمام چند قلم دیگر؛ گلوکومتر و سبد و جامس
جمله ای از یونگ نقل شده بود به این مضمون که:
درس ها انقدر برای آدم تکرار میشن تا بالاخره یاد گرفته بشن.
مثال زبان شاید برای این موضوع بد نباشه، یا سواد یا آشپزی یا هر چیز دیگه ای. ما تا وقتی که زبان یاد نگیریم و نریم سراغش مدام تا وقتی به یه متن انگلیسی برخورد میکنیم لنگ بودن خودمون در اون موضوع رو دوباره به یاد میاریم.
برای من برنامه نویسی مصداق این تکراره. مدام هر وقت جایی برمیخورم و اسم از یکی از حوزه های مربوط به برنامه نویسی رو میشنوم گاهی ب
خدایا خوبی ها را به دست ما به مردم برسان
 
مادربزرگ ها هم عالمی دارند برای خودشان.
دستت را می گیرند و می گذارند وسط قصه هایشان.
عینک مادر بزرگ را برمی دارم!ها می کنم! با گوشه لباسم شفاف شفاف می شود.
گونه ی آویزان و سرخش را می بوسم و عینک را قاب چشمانش می کنم.
ـ مادر جون.
ـ جان دلم.
ـ این همه سال شما قصه ها رو به ما رسوندی حالا من می خوام قصه برسونم به شما.
می خندد از همان خنده های دوست داشتنی که صدایش را فقط خودش می شنود.
ـ راستش خیلی فکر کردم، دیدم شما
هوالرئوف الرحیم
اول که عیدمون مبارک. که چه عید با صفایی. ما هم امروزمون رو با ماچ و بوسه ی سادات داخل خونه شروع کردیم و الحمدلله که محب علی و اولاد علی علیهم السلام هستیم.
بعد یک صبحانه ی کامل و رفتن برای خرید.
بهترین زمان ممکن رسیدیم. راحت. با جای پارک خوب. تا وارد میدون هم شدیم آیه ی نور داشت از بلندگوی مسجد پخش می شد و برام نوید خرید خوب رو داد.
تو اولی نه دومین مغازه، دوتا مانتوی محشر پیدا کردم و اینگونه عیدیمونم از آقامون گرفتیم و برگشتیم خون
برای دریافت دریافت این کتاب ها با کارت عضویت به کتابخانه عمومی آیت الله اراکی مراجعه بفرمایید.
              رنجبران               
   

ردیف
عنوان

1
قصه از امام علی (ع) و یارانش

2
بارتیموس - طلسم سمرقند

3
بازار طاووس

4
بزن بیرون و بازی کن - بازی های دوست داشتنی بیرون از خانه

5
بهترین قصه گو برنده اسن؛ چطور قصه کسب و کارتان را رونق دهید

6
پیشانی شیشه ای (مجموعه داستان جنگ)

7
پینوکیو

8
جمشید (قصه های شاهنامه)

9
جوانان درباری و آرمانشهر

10
داستان های دوس
سلام به همگی
دوستان عزیز، هدف گروه اینه که سطح سواد ما درباره هنر سینما بالا بره، و بتونیم در زمینه عدالت اجتماعی قدمی برداریم.تو این مطلب سعی میکنم اجزای یک فیلم رو توضیح بدم. هر فیلمی شامل سه قسمت میشه: شخصیت، قصه و فضا.1-شخصیت: خیلی توضیح ساده ای داره. هرکدوم از ما یه شخصیت هستیم. موقع نوشتن یه نمایشنامه یا فیلم نامه، همیشه یه کاغذ و قلم برمی داریم و ویژگی شخصیت های داستان رو توش می نویسیم. مثلا شخصیت شجاعه یا ترسو؟ زرنگه یا تنبل؟ و... بعد با ت
امروز کار رنگ اتاق بالا رو تموم کردم
حالا بعدا عکسشو میذارم
واسه زبان هم
در طی یه حرکت ضربتی یهو به سرم زد تعیین سطح آنلاین بدم
12 تومن پیاده شدم :(
بعد رفتم کتاب سطحی که افتادم رو نگاه کردم
90 فاکینگ تومن :/
گفتم برو عمو من نود تومنم کجا بود واسه یه کتاب زپرتی
گفتم برم بگردم دست دومش رو پیدا کنم
دیدم یه سایت نو شو با تخفیف میده 40 تومن
بسی شک کردم
آخه کتابه واسه خود انتشارات جنگله و انتشارات میده63 تومن
حالا چجور اینا میدن 40؟
هیچی دیگه
بی پولی اجازه
دانلود فیلم Hustlers 2019 زیرنویس فارسی
نسخه BluRay 1080p اضافه شد
نسخه BluRay 720p اضافه شد
نسخه BluRay 480p اضافه شد
نسخه x265 10bit اضافه شد
نسخه کم حجم x265 اضافه شد
 
12
 
 
 

زبان :English,Spanish,Russianکیفیت :مشخص نشده !
مدت زمان :110 دقیقهمحصول :ایالات متحده آمریکا
کارگردان :Lorene Scafariaنویسنده :Jessica Pressler
امتیاز IMDB :6.5رده سنی :12
ستارگان :Constance Wu,Jennifer Lopez,Julia Stiles

Fa
En
فیلم “شیادان” که با الهام از یکی از مقالات مجله نیویورک تایمز ساخته شده است، بر روی گروهی از مستخدمین زرنگ یک باشگاه ت
قسمت دوم
حالت های کف دست
کف دست گرم و رنگ ان صورتی و نزدیک به قرمز و به رنگ گل میخک باشد: دلیل برزرنگی و فعالیت و پشتکار است ولی چنانچه حرارت آن زیاد و داغ و رنگ آن سرخ و خونی باشد تندخوئی و هیجان روح را نشان میدهد .
 دست به رنگ زرد : صاحب دست را سودائی مزاج و دارای صفت رشک وحسد معرفی میکند .
وقتی کف دست خشک باشد : نشانه عصبانیت و سبک مغزی است و این اشخاص زودرنج و خیلی زود تحریک میشوند و در مقابل ناملایمات قوه مقاومت ندارند .
چنانچه کف دست مرطوب و نم
برگه های امتحان پخش شده
زرنگ تر ها که عده کمی هستند، تند تند در حال جواب دادن به سوالات هستند.
برخی به سالن امتحان چشم دوخته اند و هرازگاهی به یکی دو سوال پاسخ می دهند.
عده ی زیادی1 هم مشغول نظاره اطراف و نقشه کشیدن برای زیبا و مجلل
تر کردن سالن امتحانات هستند؛ بدون اینکه حتی به یک سوال جواب بدهند.
وقت امتحان محدود و بود و به آخر رسید. حالا زمان تحویل برگه هاست.
تو جزو کدام دسته ای؟ به سالن امتحان دلبسته ای یا بابت پاسخ های صحیح خیالت
راحت است؟
م
[ایرنا - 18:31]: مهندسان آمریکایی نمونه اولیه هدفونی را رونمایی کرده اند که گفته می شود باعث افزایش تمرکز کاربر می شود.
به
گزارش روزنامه دیلی میل، به گفته این محققان هدفون Mindset فعالیت مغز را
برای کسب حداکثر بهره وری ذهنی تجزیه و تحلیل می کند. این هدفون با استفاده
از فناوری نوروفیدبک، سیگنال های الکتروانسفالوگرافی (فعالیت الکتریکی
مغز) را اندازه می گیرد و به کاربران کمک می کند تا تمرکز پیدا کنند و زرنگ
تر شوند.
این هدفون در قسمتی که بر روی سر ق
سه شنبه
تیم باسکت بال سال اول را می خواهند تازه تأسیس  کنند.احتمال دارد من هم انتخاب شوم.جثه ی من کوچک است ولی در عوض زرنگ و آتش پاره هستم و مادامی که دیگران سرشان در هواست و عقب توپ می گردند من از وسط پاها درمی روم و توپ را میگرم.
تمرین در زمین ورزش که اطراف آن را درخت فرا گرفته،با برگ های زرد و قرمز در حالی که بوی برگ های آفتاب خورده در هوا پراکنده است و صدای خنده و داد و فریاد از اطراف بلند است عالمی دارد.این ها شادترین دخترهایی هستند که من دید
داستان رابین هود را شنیده اید. تیراندازی زبردست که از خزانه شاه دزدی می کند و پول های به دست آمده را به فقرا می دهد. او نماد حق طلبی و مبارزه با ظلم است.
او یک انگلیسی است؛ یعنی کودکان انگلیسی (البته با توجه به قدرت رسانه ای شان کودکان همه ی جهان) از همان ابتدا یاد می گیرند برای کمک به فقرا می توانند از ظالم ها و پولدار ها دزدی کنند، یا بگذارید بگویم یاد می گیرند برای رسیدن به اهدافشان می توانند هر کاری بکنند حتی دزدی! بالاخره آدم باید زرنگ باشد د
دوستانت را نزدیک خودت نگه دار و دشمنانت را نزدیکتر !!
 
چرچیل سیاستمدار بزرگ انگلیسیدر کتاب خاطرات خود مینویسد:زمانیکه پسر بچه ای یازده ساله بودم روزی سه نفر از بچه های قلدر مدرسه جلو من را گرفتند و کتک مفصلی به من زدندو پول من را هم به زور از من گرفتند وقتی به خانه رفتم با چشمانی گریان قضیه را برای پدرم شرح دادمپدرم نگاهی تحقیر آمیز به من کرد و گفت:‘من از تو بیشتر از اینها انتظار داشتم واقعا که مایه ی شرم است که از سه پسر بچه ی پاپتی و نادان
با توجه به گرونی بنزین و به طبع گرونی های که در ادامه روند تغییر نرخ بنزین پیش رو احتمالا خیل عظیمی از دوستان زرنگ در پی سرمایه‌گذاری در بازار طلا و ارز هستن تا از تورم جا نمانند وبرای همین با بالا رفتن تقاضا قیمت بالاتر خواهد رفت، به شخصه با توجه به کنترل بازار ارز توسط بانک مرکزی و برنامه‌های که داره ریسک ورود به بازار ارز و طلا رو  بالا میبینم و پیشنهاد شخصی خودم بازار بورس و اوراق بهادار می‌باشد، به چند دلیل:
 
۱. با بالا رفتن تقاضا جهت خ
متاسفانه همیشه فکر میکنم بقیه از من بهترن
چرا دقیقا حس م اینطوریه؟
نمی دونم.
از دوران ابتدایی شاگرد اول بودم. بعدتر تو دوران راهنمایی هم.
تو دبیرستان تو کلاس معلم ها منو به عنوان شاگرد زرنگ میشناختن.
موقع کنکور لیسانس بین همکلاسی هام جز معدود کسایی بودم که مهندسی روزانه قبول شدم.
موقع ارشد هم تو یه دانشگاه دولتی بازم روزانه خوندم.
تو یه آزمون استخدامی نفر اول شدم. تو یکی دیگه ش نفر چهارم شدم. تو اون یکی جز پذیرفته شدگان بودم.
این همه رزومه و فع
پایت را که از خانه می‌گذاری بیرون همه یک شکل لباس پوشیده‌اند. مدل موها یکی‌ست. مدل آرایش کردن هم همینطور. تفریحات یکی‌ست. پایت را داخل خانه‌ی مردم که می‌گذاری همه یک نوع تلویزیون و کاسه بشقاب و آبکش دارند. کلیسای نوتردام آتش می‌گیرد و مردم ایران از توییتر گرفته تا کانال تلگرم و صفحه‌ی اینستا درباره‌ی آن صحبت می‌کنند. چرا؟ چون باید زرنگ باشیم و از قافله عقب نمانیم! هر موجی که بیاید سوارش می‌شویم. موج یاهو، موج فروم، موج فیسبوک، موج وبل

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها